نصیحت دوستانه :
دلی را که گرفته، دست هرکسی ندهید تا برایتان باز کند . . .
آدم است دیــــگر ؛ گاهے دلــش مےخواهـــد ، کسے موهایـــش را نــوازش دهــد
و آرام زیر گوشــش بگویــد : دوستــت دارم
.
.
.
دعاميکنم،زيراين سقف بلندروي دامان زمين،هرکجاخسته شدي،دستي ازغيب به دادت برسد.
.
.
.
له می شوند آرزوی های نداشته ام
زیر پای کفش های تو!
جای رفتنت درد می کند هنوز....
.
.
.
واین است عشق خط بی پایان
.
.
.
جدا موندن از کسی که دوسش داری فرقی با مردن نداره
پس عمری که بی تو میگذره مرگیست به نام زندگی
.
.
.
یک روزقشنگ،یک دل خوش،یک لب خندان،یک تن سالم،دعای امروز من برای هرروزتو
.
.
.
میگویندشکستنی رفع بلاست؛ ای دل تحمل کن… شاید حکمتیست
.
.
.
نزدیک ترین رفیق بهت اونیکه ازدورترین فاصله هاهمیشه به فکرته
.
.
.
عشقو تو نگات میخونم
اگه کوه بیاد رو دوشم
اگه جام زهر بنوشم
اگه ماه دیگه نباشه
روزا آسمون سیاه شه
میروم ، اما نمیپرسم ز خویش
ره کجا ؟ منزل کجا ؟ مقصود چیست ؟
بوسه میبخشم ولی خود غافلم
کاین دل دیوانه را معبود کیست . . . ؟
.
.
آرزو دارم وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد
تو در آن نزدیکی باشی . . .
.
.
.
به سلامتی دریا که همه با لبش خاطره دارن . . .
.
.
.
عاشقِ تمامِ کلماتی هستم
که تو با آن جمله میسازی
تا به دورغ بگویی دوستم داری . . .
.
.
.
تو را دوست دارم بدون این که علتش را بدانم
محبتی که علت داشته باشد یا احترام است، یا ریا . . .
.
.
.
اشتباهم این بود !! عمق رابطه مان آنقدر نبود که درون آن شیرجه زدم . . .
.
.
.
اگر روزی بین رفتن و ماندن شک کردی
حتما برو، بی معطلی
چون نمی بایست کار به شک می کشید که بیاندیشی یا نیاندیشی . . .
.
.
.
«او» چو در من مرد، ناگه هر چه بود
در نگاهم حالتی دیگر گرفت
گوئیا شب با دو دست سرد خویش
روح بیتاب مرا در بر گرفت . . .
.
.
.
شجاعت می خواهد وفادار احساسی باشی
که می دانی شکست می دهد روزی نفسهای دلت را . . .
کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است
تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است . . .
.
.
روی قلبی نوشته بودن شکستنی است مواظب باشین
ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید . . . !
.
.
.
دوستت دارم ، رازیست که ، در میان حنجره ام دق میکند وقتی که نیستی . . .
.
.
.
دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم
در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم . . .
.
.
.
توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟
مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟
.
.
.
یادم نرود که :
من تنها هستم ، اما تنها من نیستم . . .
.
.
.
چه تجارت ناشیانه ای بود آن همه نازی که من از تو خریدم . . .
.
.
.
روزی می شود که برگ برنده ات دل می شود
اما تو دیگر حاکم نیستی . . .
در تقویم دوستی این را به ذهنت بسپار
روزی به نام فراموشی وجود ندارد . . .
.
.
.
کــــــــاش گاهی زنـــــــــدگی
[◄◄ι] [ ιι ] [■] [►] [ι►►]
داشت . . . !
.
.
.
مادری ناراحت کنار پسرش نشسته بود،پسر به مادرش گفت:
تو دومین زن زیبایی هستی که تو عمرم دیدم
مادر پرسید: پس اولی کیست؟
پسر جواب داد : خود تو ، وقتی که لبخند میزنی
.
.
.
گر خوب نیم خوب پرستم باری / ور باده نیم ز باده مستم باری
گر نیستم از اهل مناجات رواست / از اهل خرابات تو هستم باری . . .
.
.
.
یه قلب ساده از تو / عشق و علاقه از من
فقط و فقط تو گل باش / ریشه و ساقه از من . . .
.
.
.
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید !
روزی که نه صدا اهمیت دارد
و نه روز . . .
.
.
.
از بس خوابت را دیده ام
دیگر نمی گویم “خوابم میآید”
میگویم “یـــــــارم میآید” . . .
.
.
.
دلم پیش رخ ناز تو بند است / ندانم قیمت ناز تو چند است
نمایی گر به قلب من نگاهی / به دل گویم که بخت من بلند است . . .
امشب از آن شب هایی است که ، دلم هوای آغوشت را کرده
افسوس
که جز پاهای بغل کرده ام مهمان دیگری ندارم . . .
.
.
.
صداقت تنها امتحانی است که در آن نمی توان تقلب کرد
پس صادقانه به یادتم . . .
.
.
.
ثانیه ها ، روزها ، ماهها ، حقیرتر از آنند که بهانه ای برای از یاد بردنت باشند . . .
بوق اشغال میزند وقتی شماره ات را در ذهنم می گیرم
کسی انگار پشت خط است . . .
.
.
.
من از تبار تیشهام، با من غمی هست
در ریشهام احساس درد مبهمی هست
جز زخم، این دنیا نخوردم تلخ و شیرین
آیا در آن دنیا امید مرهمی هست؟
هستی به دلم ، به دل که نه ، در “جانی”
در جان منی و در “دلم” می مانی . . .
.
.
.
شعر که میخوانم ، چشمانت را نبند
تو که میدانی ، حافظه ی خوبی ندارم . . . !
نعمت روی زمین قسمت پر رویان است
خون دل میخورد آنکس که حیایی دارد . . .
.
.
.
تو نبودی دل به دل راهی نداشت / از خیال عشق آگاهی نداشت
تو نباشی تا قیامت بی کسم / در تمام زندگی دلواپسم . . .
.
.
.
روزگار چون گرگ پیری پر بلاست / طعمه اش یاران خوب و با وفاست
دوری از یاران مکن ای با وفا / گرگ دوران در کف این لحظه هاست . . .
سبدی هست در اندیشه من / که پر از گل بدهم هدیه به تو
غافل از آنکه تو خود نابتری / یک جهان گل بخورد غبطه ی تو . . .
.
.
.
هر جا دلت شکست
قبل رفتن ؛ خودت جاروش کن!
تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره . . .
.
.
.
همین مسیر را مستقیم بروی میرسی به دو راهی
یک راه به من ختم می شود ، آن دیگری به ختم من . . .
تا فهمیدی دوستت دارم گذاشتی رفتی / دیدی دارم کم میارم گذاشتی رفتی / واست میمردم ولی تو دوسم نداشتی / تا فهمیدی عاشق شدم تنهام گذاشتی ...
واست شب اس ام اس زدم که بگم دنيام تاريکه مثل شب،تنهام مثل ماه ،کوچيکم مثل ستاره اما دوست دارم قد آسموني که اندازه نداره…
.
.
.
در کوچه عشق دنبال تو ميگشتم حقيقتش شب بود ترسيدم برگشتم!
شکسپیر می گوید:
هر از گاهی برای آنکه دوستش میداری نشانه ای بفرست تا به یادش آوری که هنوز برایت عزیز است و این آن نشانه است.
وقتی عصبانی هستید مواظب حرف زدنتان باشید
عصبانیت شما فروکش خواهد کرد
ولی حرفهایتان یک جایی باقی می مانند
برای همیشه . . .
.
.
.
نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم
تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی !
.
.
.
میدانی تنهایی کجایش درد دارد !؟
“انکارش” . . .
اینو فرستادم به سلامتی اونایی که خطشون اعتباریه اما معرفتشون دایمیه !
.
.
.
از حقیقت های تلخ خسته ام …
یک دروغ شیرین بگو
بگو دوستت دارم…
.
.
.
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست / گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .
.
.
.
از روزی کـــه یکی دلــم را بــرده / تب دارم مثل طفل سر مـا خورده
گفتارم شعر، شعر هایم هذیــان / دکتر جان بنده زنده ام یــا مرده؟
از شروع نفسهای حضرت آدم تا پایان نفسهای آخرین آدم دوستت دارم
.
.
.
زیباترین غروب: غروب عاشقان
زیباترین سنگ: دل یار
زیباترین مایع: اشک
زیباترین ناله: آه
زیباترین دف: قلب تو
زیباترین کلام :دوستت دارم . . .
زندگی یعنی همین لبخند تو / عشق یعنی یک نفر مانند تو
مرحبا بر عشق تفسیرش تویی/ آفرین بر آسمان ماهش تویی . . .
.
.
.
گذشت اون وقتایی که آدما همدیگرو دور می زدن
الان دیگه از روی هم رد می شن . . .
.
.
.
در محفل اگر دوست نباشد که صفا نیست / هر آب روان در همه جا آب بقا نیست
ای دوست بیا روشنی محفل ما باش / ما را طمعی از تو به جز مهر و وفا نیست .
.
.
.
زخمی بر پهلویم است روزگار نمک میپاشد
و من پیچ و تاب میخورم و همه گمان میکنند که میرقصم . . .